مـ حسن
و ما ادراک مالمحسن ....
چقدر عجیب است که تو نیز مـ حسن بودی ....
گویا عاشورایی شدن ، سرنوشت تمام مـ حسن هاست
و من
مات و مبهوت از فدایی حسین شدنت ، آرام آرام اشک ریختم به یاد دل خواهرت که چه بر سرش خواهد امد اگر عکس اسارت و تن بی سرت را ببیند ....
تو نیز، ماندی و تن بی سرت برنگشت ...
چند سال باید مادرت چشم به راه ت بماند و دلانه گویان ، در فراقت مویه سر دهد ....
مـ حسن
رفتی و پیوستی به ارباب بی سرت اما
خودت بخواه که برگردی
که دیگر چشمی ، چشم به راهت نماند ......