طی چند پست آینده سعی خواهم کرد که آسیب شناسی از جریانات سیاسی در کشور داشته باشم.

برای شروع از نقاط ضعف و ایرادات جریان اصول گرایی نکاتی را ارائه خواهیم داد

جریانات بعدی ، در پست های بعد مورد بررسی قرار خواهند گرفت .

 

مهمترین اشکالات و نقاط ضعف جریان اصول گرایی در چند نکته ؛

1-      تعریف صحیحی از اصول ندارند . به عنوان مثال لاریجانی خود را اصولگرا می داند و رسایی هم خود را اصول گرا می داند در حالی که اختلافات سیاسی آن ها به شدت محسوس است که نمونه ی بارز آن در تصویب 20 دقیقه ای برجام توسط لاریجانی و در مقابل ایستادگی و فحش خوردن های رسایی در مخالفت با برجام ، بود و..

تعریف و تفسیر آن ها از اصول بسیار زیاد است ...

2-      نگاه اصول گرایان به طرفداران خود ، نگاهی پادگانی است که انتظار دارند مخاطبین آن ها به صورت پادگانی و تبعیت محض به آن ها رای بدهند که البته چون جامعه ی آماری آن ها اصولا انسان های ارزشی هستند ، تقریبا غیرممکن است.

به عنوان مثال جریان اصول گرایی در انتخابات سال 84 ، قالیباف را کاندید خود می دانستند اما بدنه ی مخاطبین به احمدی نژاد رای دادند.

3-      بستن لیست را آنطور که باید و شاید بلد نیستند متاسفانه

افراد حاضر در لیست آن ها ، تفاوت های فاحشی داشتند که از جمله می توان به حور ابوترابی ( سینه چاک برجام ) در کنار نبویان ( مخالف سرسخت برجام ) اشاره کرد که باعث سردرگمی مخاطبین ارزشی ِ اصول گرایان و دلسردی آن ها شده است

شکل لیست بستن آنها سهم دادن به هر گروهی است که خود را وابسته به اوصل گرایان می دانند.

4-      احساس پدرخواندگی و احساس تملک انقلاب را دارند.

مبنا را باید اصول قرار داد نه افراد

اما آن ها در پاره ای از موارد مبنا را افراد قرار داده اند نه اصول را

5-      رخنه ی فساد در اصولگرایان باعث ریزش شدید آرای آن ها خواهد شد

اصول گرایان نمی توانند انتظار داشته باشند که مخاطبین ارزشی آن ها نسبت به #فیش_های_نجومی حق پرسش داشته باشند اما در مقابل #املاک_نجومی حق پرسش نداشته باشند  و همچنان طرفدار آن ها باقی بمانند.

مردم فساد را در هر جایی ببینند ، عکس العمل نشان خواهند داد و رای پادگانی به هیچ جریانی نخواهند داد.

6-      تقویت جریان ضد احمدی نژاد باعث ریزش آرای اصول گرایان شد

همدستی اصول گرایان در ضدیت با جریان احمدی نژاد بدون رو کردن مدرک عینی مورد قبول عموم مردم ، مثل منحرف دانستن اطرافیان او

7-      عدم تحلیل و مخاطب شناسی مردم به خصوص تهرانی ها

به عنوان مثال اختلاف رای احمدی نژاد به عنوان فردی خارج از بدنه ی اصول گرایی ، با حداد عادل به عنوان سر لیست اصول گرایان در تهران ، نشان از اختلاف بسیار بالای هفتصد و پنجاه هزار تایی دارد که بسیار قابل توجه است

8-      رسوخ اشرافی گرایی در بعضی اصول گرایان باعث دوری مردم از این جریان شده است

باید بپذیریم که اگر مردم طالب اشرافی گری باشند ، اصلاح طلبان گزینه ی مناسب تری برای انتخاب هستند نه اصول گرایان ... جامعه ی مخاطب اصول گرایان ، غالبا ارزشی و انقلابی هستند و از سردمداران خود انتظار ِ ساده زیستی دارند نه اشرافی گری

9-      وصول گرایی به جای اصول گرایی ؛

گاها دیده شده که اصول گرایان به جای بیان درست و انقلابی تمام مفاسد ، چه در جبهه ی خودی و چه در جبهه ی مقابل ، صرفا جهت رسیدن به اغراض سیاسی ، از بیان مفاسد جبهه ی خودی چشم پوشیده اند اما کوچک ترین ضعف در جبهه ی مقابل را فریاد زده اند ...

مردم این چنین سیاست ورزی را برنمی تابند .

10-  دور شدن از واقعیات جامعه و اقشار مختلف مردم

11-  پیری اعضا و بحران کادرزایی یا عدم نازایی

عدم سرمایه گذاری روی جوانان و اصرار بر همان نیروهای قدیمی ....

12-  نگاه مشکوک و تهدید محور در تمام زمینه ها که باعث دور شدن دلسوزان واقعی از این جریان شده است و سوختن پتانسیل ها شده است ...

13-  هزینه کردن زیادِ رهبر انقلاب برای مشروعیت بخشیدن به فعالیت های خود بدون در نظر گرفتن عواقب آن ، به طوری که عملکرد غلط آن ها باعث چسبیدن اَنگ بی کفایتی به نظام و رهبری شده است که هدف اصلی دشمنان نیز هست...

14-  نگاه آن ها در کادرسازی شبیه مارکسیست هاست. از جمله علاقه به دولتی کردن اقتصاد ...

15-  پررنگ شدن شائبه ی قدرت طلبی بین آنها

حضور همزمان رضایی- جلیلی – ولایتی – قالیباف و ووووو در انتخابات ریاست جمهوری و عدم کناره گیری ها و قبول نداشتن یکدیگر ...

16-  عدم درک درست از مشکلات جوانان

17-  جریان اصول گرایی به شدت از طرف دشمنان مورد هجمه است اما متاسفانه آنها بلد نیستند که در زمین دشمن بازی نکنند و از خود رفع اتهام کنند

تهجرگرایی ، مستبد بودن و مخالف شادی مردم و ... از برچسب هایی بود که دشمنان به آن ها زدند اما آن ها توان دفاع نداشتند . مثل جریان کنسرت ها

18-  برنامه ریزی بلند مدت ندارند و به طرح های زودبازده فکر می کنند . بعضا دم انتخابات تازه به فکر جمع بندی اصول و ارائه ی لیست می افتند ...

19-  فقد چهره های مردمی که دغدغه ی پیگیری حل مشکلات مردم را فارغ از هرنوع جناح بندی های داشته باشند. علی رغم وجود انسان های سالم و صالح در بین آن ها که متاسفانه مردمی نشده اند.

20-  توان رسانه ای پایین و بعضا ضد تبلیغات عمل کردن ؛

به عنوان مثال در مناظرات دوره ی قبل ریاست جمهوری قالیباف بحث اغتشاشات 78 را مطرح کرد و خود را در قامت یک پلیس معرفی کرد ... در حالی که متوجه این امر نبود که مردم در این حال خود را در قامت مجرم و فراری در نظر خواهند گرفت و نتیجه دقیقا همانی می شود که جریان رقیب ( روحانی ) می خواست و شد آنچه نباید می شد

یا جلیلی تمام بحث ها و مناظرات خود را به مذاکرات اختصاص داد در حالی که در آن برهه متوجه خستگی مردم از تهدید و تحریم نبود و در مقابل روحانی نهایت استفاده را از این ضد تبلیغ جلیلی به نفع خود کرد

 

ادامه دارد ...