طعم تلخ و گزنده ی یتیمی را میشود حس کرد
اینجا
از اعماق خاطرات کودکی
زمانی که تنها بودی و سایه ای نبود که پناهش بیارامی ...
از همان کوچه پس کوچه های کودکی تا دختری جوان که ساعت ده شب ، تنها مانده بود در وسط اتوبان مخوف تهران_قم
یتیمی مزه ای تلخ دارد
تلخ
آنقدر تلخ که تا عمر داری ، هیچگاه مزه اش از کامت خارج نمی شود ...
نیامده بودم شکایت کنم از بی سایه بودن سرم
آمده بودم بنویسم که تا شما هستی ، تمام یتیمان عالم پدر دارند ... چه رسد به من ..
اما
واقعیتی تلخ حلاوت این اعتراف را گرفت ...
...
بماند
...
روزت مبارک پدر